آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 77

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 198
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 1965
بازدید ماه : 17936
بازدید سال : 78946
بازدید کلی : 403644
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395
نظرات

نمی دانم دست یا پا ؛ ولی می گفت گیر است

شاید هم هر دو را می گفت.حالا ماندم کدامشان گیرتر بود ؟

آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود ؟

به هر حال احساس می کردم که پای او بیشتر گیر است تا دست و پای من .

البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست

چشم های هرزه در تاروپودش گیر می کند…

منبع:http://alisghar-saadatpour.mihanblog.com

تعداد بازدید از این مطلب: 616
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 17 ارديبهشت 1395
نظرات

هنگام سپيده دم خروس سحري

داني که چرا همي کند نوحه گري!؟

يعني که نمودند در آيينه صبح

کز عمر شبي گذشت و تو بي خبري!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 490
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395
نظرات

تفاوت عشق و ازدواج...

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت  و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم!چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت.

تعداد بازدید از این مطلب: 599
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 24 فروردين 1395
نظرات

بالا رفتن سن حتمی است....

امــا

اینکه روح تو پیر شود

بستگی به خودت دارد ... !

زﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...

ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...

ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...

ﺯﻧﺪﮔـــے ﺭﺍ

ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ

پایان آدمیزاد

نه از دست دادن معشوق است

نه رفتن یار

نه تنهایی...

هیچکدام پایان آدمی نیست!

آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود

تعداد بازدید از این مطلب: 718
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 10 اسفند 1394
نظرات

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم ، 

چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم 

و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذّت با هم بودن را ... 

و چه زود دیر می شود و نمی دانیم که شاید فردایی نباشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 621
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 12 بهمن 1394
نظرات

یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بی‌زحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانه‌اش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بی‌داد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کرده‌ام».

تعداد بازدید از این مطلب: 576
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

 

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛  درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کف
شت است، اصلاً باید شکست!

تعداد بازدید از این مطلب: 610
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 6 دی 1394
نظرات

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم ...

من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم

آری، شاید بهتر زندگی میکردم

عاقلانه ترعاشق میشدم

عاشقانه تر زندگی میکردم

بیشتر یاری می رساندم

اطرافیانم را نگران نمی کردم

نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم

 کمتر اشتباه میکردم

حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم 

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 572
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


...
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 20 آذر 1394
نظرات

عازم يک سفرم ، سفری دور به جايی نزديک

سفری از خود من تا به خودم

مدتی هست نگاهم به تماشای خداست

و اميدم به خداوندی اوست …

تعداد بازدید از این مطلب: 648
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 10 آبان 1394
نظرات

آنچه از سر گذشت؛شد سرگذشت !!!

حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت !!!

تا كه خواستیم یك دو روزی فكری كنیم ،

بر در خانه نوشتند «درگذشت»

آیه الله مجتهدی

تعداد بازدید از این مطلب: 570
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 9 آبان 1394
نظرات

چو وا نمی کنی گره ای ، خود گره مباش

 

ابرو گشاده باش ، اگر دستت گشاده نیست
 

 

همه به دیدن دریا میروند وچقدر دلش میگیرد ساحل

تعداد بازدید از این مطلب: 502
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 9 آبان 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 571
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 22 شهريور 1394
نظرات

 

مرحوم آیت الله بهجت(ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند

روزی به ایشان گفتند :

کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند:

لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی :

“خدا می بیند” 

  

تعداد بازدید از این مطلب: 727
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 10 شهريور 1394
نظرات

دخترک گریه می‌کرد...

پرسیدم اتفاقی افتاده؟!

گفت: "طلبکار اومده بود خونمون. هر چی گریه کردم که یکم دیگه به بابام مهلت بده گفت نه! منم ناراحت شدم و فحشش دادم! اونم گفت پدرتو درمیارم!" بعدش با مامور اومدن بابامو بردن بازداشتگاه  

موهایش را نوازش کردم و گفتم:

نگران نباش خانوم کوچولو،

پدرتو درمیارم !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 497
موضوعات مرتبط: تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 2 شهريور 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 706
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 9 مرداد 1394
نظرات

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .

لطفا ادامه مطلب را هم ببینید

تعداد بازدید از این مطلب: 507
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 3 مرداد 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 475
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 3 مرداد 1394
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1654
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ادبیات , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 17 تير 1394
نظرات
14_26.jpg

خود شما وقتي يک چاي تلخ مقابلتان ميگذارند چه ميکنيد؟

با يکي دو حبه قند آن را شيرين ميکنيد و نوشيدنش را بر خود گوارا ميسازيد.

سختي هاي زندگي مثل همان چاي تلخ است و نعمت هاي الهي درست شبيه همان حبه هاي قند و از آنجا که زندگي انسان بي رنج و مرارت نميتواند باشد خداوند توصيه ميکند نعمت هاي مرا به ياد بياوريد.

منبع: شمیم

تعداد بازدید از این مطلب: 538
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 3 فروردين 1394
نظرات

 چهار چيزرا در زندگيت نشكن

اعتماد , قول , رابطه و قلب ...

" اينها كه مي شكنندصدا ندارند ولي درد زيادی دارند "

لحظات شادي خدا را ستايش کن، 

لحظات سختي خدا را جستجو کن،  

لحظات آرامش خدا را مناجات کن، 

لحظات دردآور به خدا اعتماد کن،  

ودر تمام لحظات خدا را شکر کن.

jokar آواتار ها jokar آواتار ها

تعداد بازدید از این مطلب: 517
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
نظرات
یادم باشد...
 
 

یادم باشد از بعضی چیزها نمی‌شود کپی گرفت؛ پس قدرشان را بدانم.

لطفا به ادامه مطلب بروید

تعداد بازدید از این مطلب: 472
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 24 بهمن 1393
نظرات

برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر لطفا روی آن کلیک کنید

منبع:http://www.ammarname.ir

تعداد بازدید از این مطلب: 534
موضوعات مرتبط: مذهبی , خبرها , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393
نظرات

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:

تعداد بازدید از این مطلب: 604
موضوعات مرتبط: تلنگر , ادبیات , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 13 مهر 1393
نظرات

لطفا ورق بزنید

اینجا

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1300
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 13 مهر 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 486
برچسب‌ها: تلنگر , تامل , ,
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 3 مهر 1393
نظرات

نامت چه بود ؟آدم

فرزند؟ مرا نه مادری نه پدری،بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟ بهشت پاک

اینک محل سکونت ؟ زمین خاک

قدت؟ روزی چنان بلن که همسایه ی خدا اینک به قدر سایه ی بختم به روی خاک

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک،قابیل خشمناک،هابیل زیر خاک

 

بقیه لطفا در ادامه مطلب

تعداد بازدید از این مطلب: 673
موضوعات مرتبط: مذهبی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : دو شنبه 18 شهريور 1392
نظرات

از روی خوش شانسی یا بد شانسی؟

در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند: «عجب بدشانسی آوردی که اسب فرار کرد!»
پیرمرد در جواب گفت: «از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام؟»
همسایه ها با تعجب گفتند: «خب معلومه که این از بد شانسی است!»
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب

تعداد بازدید از این مطلب: 756
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392
نظرات

خداوند از تو سوال نمی کند؟؟

خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی، بلکه از تو

خواهد پرسیدکه چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟


 
خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود، بلکه از تو خواهد

 پرسید به چند نفر در خانه ات خوشامد گفتی؟


 
خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی، بلکه از تو

خواهدرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟


خداوند از تو نخواهد پرسید بالاترین میزان حقوق تو چقدر بود، بلکه از تو

خواهدپرسید آیا سزاور گرفتن آن بودی؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 624
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 25 خرداد 1392
نظرات

کوهنورد

در روز گاری نه چندان دور ، یک روز سرد زمستانی ، کوهنوردی برای فتح قله بلندی به کوهستان اطراف شهر رفت . مسیر او طولانی بود به همین دلیل شب را نیز برای صعود به قله در تلاش بود.

او در حالی که به قله نزدیک می شد، ناگهان دستش لغزید واز بلندی پرتاب شد؛ اما خوشبختانه به طنابی که از قبل خود را به آن بسته بود ، آویزان ماند و از مرگ نجات یافت . اما هوا سرد بود و او هرچه تقلا کرد ،نتوانست خود را بالا بیاورد.

کوهنورد از خدا خواست به او کمک کند و نجاتش دهد. در همین حال ، ندایی می شنود که به او می گوید :« طناب را پاره کن!»

مرد هرچه کرد ، نتوانست خود را راضی کند که طناب را پاره کند . چون فکر می کرد زندگی او، به همین طناب وابسته است و اگر آن را پاره کند، به ته دره پرتاب خواهد شد.دوباره همان ندا در گوش او پیچید ، اما کوهنورد توجهی نکرد.

صبح روز بعد روزنامه ها نوشتند: « شب گذشته کوهنوردی در فاصله نیم متری زمین یخ زد و مرد!».

تعداد بازدید از این مطلب: 621
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 3 خرداد 1392
نظرات

 

انسان چه وظايفي در قبال همسايگان دارد؟

وقتی سیر کوتاهی در روایات می کنیم و نیم نگاهی به تعالیم کامل امامان معصومین می اندازیم اول خوشحال و مسرور و بعد ناراحت و غمگین و بعد ترسان و امیدوار می شویم.
خوشحال و مسرور بخاطر اینکه عمیق ترین و کامل ترین و اجتماعی ترین و عاطفی ترین نکات در این زمینه به ما گوشزد شده.
ناراحت چون متاسف می شیم که چرا ما ملزم به اجرای آنها نیستیم؟
می ترسم چراکه اگر انجام ندم مکافات عملم رو خواهم دید ولی امیدوار که معصومین ما را یاری خواهند نمود.

به نظر شما و با استدلال عقلی خودتون؛چه وظیفه ای نسبت به همسایه داریم؟

تعداد بازدید از این مطلب: 755
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 20 ارديبهشت 1392
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1015
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : شنبه 22 فروردين 1392
نظرات

تاریخ تولدت مهم نیست

تاریخ "تبلورت" مهمه...!

اهل کجا بودنت مهم نیست

"اهل و بجا" بودنت مهمه...!

منطقه زندگیت مهم نیست

"منطق زندگیت" مهمه...!

و گذشته زندگیت مهم نیست

امروزت مهمه

که چه گذشته ای واسه فردات میسازی...

تعداد بازدید از این مطلب: 606
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 190 صفحه بعد

********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود